سهم ما از بهار…
بهار میآيد و ميرود و هر يك از فرزندان زمين؛ از گياهان و حيوانات و انسانها از اين فصل حياتبخش سهمي دارند. انسان از آن جهت كه انسان است و عقل و فهم و احساسات و عاطفه دارد، بايد از اين فيض سهمي برد. سهم انسان چيست؟(1)
آيا انسان را لازم نيست كه از بهار درس بياموزد؟ آيا خنده سبز چمن و لبخند شيرين و دلنشين شكوفهها، سرود رودها، قيام درختان و قرائت بادها، نيايش سحرگاهي لالهها و قنوت سرخ شقايق، ركوع نرگس و تشهد كوههايي كه محكم بر زمين نشستهاند، حرفي براي گفتن و پيامی براي آموختن به انسان ندارند؟!
* مدرسه بهار
بهار همچون مدرسهاي است كه مربي آن خالق بيهمتاي طبيعت است و مخلوقات، با همه گستردگي و تنوع، ابزاري براي آموزشاند। و من و تو دانشآموزان اين مدرسه جمال. به راستی بهار را از کدام روزنه باید به نظاره نشست؟ آيا جز از قرآن كه بهار جانهاست؟ و جز از محضر درس معصومان(ع) كه مصداق خاص «السحاب الماطر و الغيث الهاطل؛ امام ابر بارنده و باران پیوسته است.» هستند؟!(2)
بهار اوج اعتدال و نشاط طبيعت است و قرآن و اهل بیت (ع) بهار جانها و دلها... । بایسته است در اين نوروز درسی از بهار برگيريم و جان در چشمه ولایت بشوییم تا سالی متفاوت را تجربه نموده و بهاری در بهار داشته باشیم।
* بهار در قرآن
دهها آيه از قرآن کریم به بهار و بركت و آثار آن اشارههايي بديع و روحبخش دارند. آياتي كه از باران، ابر، آب، گياهان، درختان، ميوهها و ديگر نشانههاي زندگي و حيات سخن ميگويد، به نوعي وصف بهار است. در قرآن يكصد و پانزده بار بلكه بيشتر به اين موضوعات اشاره شده، و همه آنها براي يك هدف بزرگ، يك درس، يك تعليم و آموختن يك حكمت است. بهانهای براي يادآوري يك نكته مهم و محوري:
خدا باوري و معاد باوري
به آيات قرآن كه مينگريم و در آن تأمل ميكنيم(3)، به نكاتی برجسته دست مییابیم:
1ـ آنها كه در عظمت خالق يكتا و قدرت بيكران او ترديد دارند، آنان كه در امكان زندگي پس از مرگ شك دارند، به بهار بنگرند كه چون قيامت است كه سالهاي سال در برابر چشمانمان تكرار ميشود.
2ـ مگر هر سال زمينهاي مرده در برابر چشمان ما زنده نميشوند؟ چه جاي تعجب است كه انسانهاي مرده پس از سالها جان بگيرند و سر از خاك بردارند؟
3ـ قانون حيات و مرگ همه جا يكسان است. اگر محال باشد كه انسانها پس از مرگ به زندگي برگردند، پس چرا اينهمه گياهان كه ميميرند و ميپوسند و خاك ميشوند؛ بار ديگر در حياتی نوين پا به عرصه وجود مينهند؟
4ـ چرا زمينهاي مرده پس از نزول حيات بخش باران تكان ميخورند، با شمیم بهار به حركت و جنبش درميآيند و لباس زيباي حيات به تن ميكنند و با رويش گياهان شور محشر به پاي ميكنند؟(4)
اين آيات قرآني كه نشانههاي هدايتاند ما را به نشانههاي خلقت فرا ميخوانند، تا راه رسيدن را گم نكنيم، و با يقين به توحيد و معاد، حد خود را بالاتر ببريم و خويشتن را به جايگاهي فراتر و والاتر برسانيم و با نگاه الهي به پديدهها بنگريم. راز اين همه سوگندهاي قرآني و هشدارهاي عبرت آموز كتاب هدايت، توجه انسان به همين معاني و مفاهيم بلند است.
* تماشاي بهار در آينه روايات
شميم بهار را در بوستان روايات به خوبي ميتوان احساس كرد. رواياتي كه در اشاره و تفسير آياتی از قرآن كه به نشانههاي آفرينش طبيعت ميپردازد، بهار را معنا ميكند و ادعيه و رواياتي كه به صراحت بهار را كه در زبان عربي«ربيع» ناميده ميشود، يادآوري مينمايد. مانند آنجا كه ماه رمضان را «ربيع القرآن» و قرآن را «ربيع القلوب»، زمستان را «ربيع المؤمن»(5) و امام زمان (عج) «ربيع الانام» مينامد. اين روايات، بهار را از دو منظر به تصوير كشيدهاند:
1ـ بهار طبيعی(ظاهري) كه احیای زندگي موجودات و طبيعت است و در آن علاوه بر ترسيم زيبایيهاي خلقت، درسهاي توحيد و معاد، فراوان به چشم ميآيد.
2ـ بهار حقيقي(باطني) كه احياي دوباره جان انسان است؛ با اشاره به مصاديق حقيقي آن مانند قرآن، و امام زمان(عج) و...
جالب است كه بسياری از روايات، بهار را مانند مدرسه اخلاق و پارسايي ميدانند، مثلاً آنجا كه ميگويند: بهار به همه ما درس حيا و عفاف ميدهد آنگاه كه عرياني طبيعت و درختان را ميپوشاند و آنها را به زيبايي و جمال برگ و بار و سبزي طراوت جلوه ميدهد(6) و آنجا كه همنشيني با خوبان و معاشرت با نيكان را همنشيني با بهار و مجالست با گنهكاران را خزانزدگي معرفی و به استقبال از بهار و پرهيز از پایيز سفارش ميكند.
* آن بهار روزگاران …
در بين همه روايات و ادعيه نوراني، ذكر و نام و ياد بهار مردمان و طراوات روزگاران حضرت امام زمان(عج) را جلوهاي خاص است. به گواهي بسياري از روايات كه در تفسير آيات و نشانههاي بهار آمده است، او ربيع الانام و نضره الایام (بهار مردم و طراوت روزگار) است.(7) زمان ظهور و حكومت او، رستاخيز كوچك و قيامت صغري به پا ميشود و جهان، نمايي از قيامت كبري را به نظاره مينشيند. با او بهشت حيات طيبه و بهار زندگي محقق ميشود و همه چيز رنگ و بوي بهار ميگيرد.
او بر جايي قدم نمينهد، مگر آنكه حال و هواي بهاري را به آنجا عرضه ميكند. در حكومت او از كويرها و خشكيها اثري نيست و همه جاي زمين سرشار از طراوت و سرسبزي است. زمين براي اهل خود، چون عروسي زينت ميبندد و زيبا ميشود و آسمان به بركت او اشك شادي ميبارد و نهرها و چشمهها از درون زمين ميجوشد و زمين گنجهاي پنهان خود را به مردم مينماياند و اثري از خشكي فقر و ظلم و فساد نميماند. بشريت با او بهار عدالت، بهار اخوت، بهار امنيت، بهار بخشش و مغفرت، بهار اجراي احكام الهي، بهار احياء قرآن و سنت و سرانجام بهار عبوديت را تجربه ميكند.(8)
* نوروز منزل اول بهار
با اين نگاه است كه اول فروردين، نوروز میشود. با اين ديد، نوروز جشن معنويت ميشود و هنگامه اطاعت؛ عيد بازگشت به فطرت، زمان رجعت به حقيقت زندگي و حيات و چه جايي بهتر از اينجا… كنار حريم بهاريِ بهار ولايت؟!
در اين روز و لحظه اصلي آن ـ لحظه تحويل سال ـ است كه با دعایي كوتاه و ژرف، بهترين حالتها را ميخواهيم. چنانچه امام راحلمان(ره) فرمود:
«تحول حال الي احسن الحال اين است كه انشاءالله در اين سال نو، ما تغييرات روحي بدهيم؛ يعني واقعاًَ تحول برايمان حاصل بشود.»(9)
عيد واقعي آن است كه انسان رضاي خداوند را به دست بياورد و درون خود را اصلاح كند. شما وقتي عيد داريد كه اخلاق عيدي داشته باشيد.(10)
بهترين تحولها و حالتها را هم براي خود ميخواهيم، هم براي دوستان و هم برای جامعهمان. اين پيام رهبر عزيزمان است:
«امروز را كه مردم، «نوروز» گذاشتهاند؛ يعني روز نو! روز نو يعني چه؟ همه روزهاي خدا مثل هم است، كدام روز ميتواند «نو» باشد؟ شرط دارد، آن روزي كه در آن اتفاق بزرگي افتاده باشد، نوروز است. آن روزي كه شما در آن بتوانيد اتفاق بزرگي را محقق كنيد، نوروز است ... شرطش این است که کاری بکنید و حرکتی انجام دهید، یک حادثهای بیافرینید. آن حادثه در کجاست؟ در درون خود شما؛ اگر حال خود را عوض کردید، اگر توانستید گوهر انسانی خود را درخشانتر کنید، حقیقتاٌ برای شما نوروز است. این تحول مخصوص حال شخصی نیست بلکه درباره کسان خود، ملت خود و در یک دایره وسیعتر درباره بشر و انسانیت است.(11)
و به راستی این تحول بزرگ درباره بشریت و انسانیت جز با آن تحول حقیقی ـ ظهور امام نورـ شدنی نیست. و آیا در این روزها و همه نوروزها ـ که بی او میآید و میرود ـ در خواستی مهمتر از طلوع بهار عبودیت و ظهور امام عدالت داریم؟!!
این است نوروز.....
عید نوروز از جمله عیدهای ایرانیان پیش از اسلام است. اسلام و پیشوایان بزرگ آن نوروز را با سه شرط پذیرفته اند:
عید نوروز باید نماد خداپرستی و خداجویی انسانها و مظهر معنویت باشد.
نوروز باید پیراسته از خرافهها و آیینهای شرکآلود باشد.
نوروز باید تجلی آداب اسلامی و همراه با بروز رفتارهای متعالی دینی مانند: نماز، نیایش، صله رحم، صدقه، زیارت اولیا و شهدا باشد.
این امام صادق(ع) است که نگاه ما را از بینش سطحی به یک نگاه متعالی سوق می دهد، آنجا که به یار دیرینش «معلّی» می فرماید:
ای معلی! روز نوروز، روزی است که خداوند از بندگانش پیمان گرفت که تنها او را بپرستند و شرک نورزند و به انبیا و امامان و حجتهای ایشان ایمان بیاورند.
نوروز، اولین روزی است که خورشید در آن دمید.
نوروز، اولین روزی است که بادهای بارور بر درختان وزید و گلها و شکوفهها آفریده شد.
نوروز، روزي است كه كشتي نوح پس از توفان بر كوه"جودي" نشست.
نوروز، روزي است كه ابراهيم، بتهاي قوم خود را شكست.
نوروز، روزي است كه جبرئيل بر پيامبر2 نازل شد.
نوروز، روزي است كه پیامبر(ص) علی(ع) را بر شانه خود بالا برد تا همچون ابراهیم(ع) بتها را بشكند।
نوروز، روزي است كه پیامبر(ص) ولايت علی(ع) از مردم بيعت گرفت।
نوروز، روزي است كه علی(ع) از بيست و پنج سال خانهنشيني به حكومت رسيد.
نوروز، روزي است كه علی(ع) بر اهل نهروان پيروز شد.
در نوروز، قائم ما و صاحب امر ما ظهور ميكند...
و هيچ نوروزي نيست، مگر اينكه ما در آن منتظر ظهور هستيم.(12)
آري اين است "نوروز" ي كه الگوهاي ما معرفي ميكنند؛ عيد رجعت و بازگشت به ارزشهاي اسلامي است. اميد آنكه با اين نگاه آسماني از نوروز استقبال كنيم.
حرف آخر
بر عمر من و تو افزوده ميشود، ولي در حقيقت، از عمر ما كاسته ميشود. شب و روز، همچون دو موش سياه و سفيد، طناب عمر ما را ميجوند و گذشت روزگار، سرمايه و دادههايش را از ما پس ميگيرد تا ما از روزگار چه گرفتهباشيم و در اين داد و ستد، زيان كردهباشيم يا سود؟
بياييد برگرديم و به خويشتن نگاهي افكنيم، به كارها و رفتارهامان، به اخلاق و عملكردمان، به آموختهها و اندوختههايمان، به حرفها و نيتهايمان، به اهداف و آرزوهايمان، به دوستيها و دشمنيهايمان، به ديدهها و شنيدههايمان. بياييم در آغاز سال نو، كارنامهمان را بار ديگر مرور كنيم.(13)
این صدای نقارهخانه است که به گوش میرسد، این نوای رضا رضا جان است که جان را مینوازد، این دست محبت امام رئوف است که باز در یک نوروز دیگر و یک بهار دیگر بر سر من کشیده میشود، این ترنم زیبای دعای تحویل سال است که جمعیت عاشق را به زمزمه درآورده است. یاد شهیدان بخیر، یاد سفر کردگانی که در غوغای آتش و دود و خمپاره، لحظه تحویل سال، آرام و سبکبار یاد او را زمزمه میکردند و میسرودند:
یا مقلب القلوب و الابصار
یا مدبر اللیل والنهار
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا الی احسن الحال
جای همه شما اینجا خالیست
خدایا! ما را در این سال نو از این حالی که داریم عوض کن! ... تو میدانی، تو میتوانی ما را نجات بدهی!(14)
آمین یا رب العالمین
ده گفتار/ مقاله درسي كه از بهار بايد آموخت/ استاد شهيد مطهري
تحف العقول/ ص 439/ حديث معروف از امام رضاCدرباره امامت
سورههاي مبارکه روم و نحل و حج بيشترين اشارات را درباره بهار دارند اما در آياتي ديگر هم به اين مهم اشاره شده است مانند ( ق/ 9 ـ 11) ـ (اعراف/57) ـ (جاثيه/ 50) ـ (شورا/ 28) ـ (زخرف/ 11) ـ (فرقان/ 48)
ده گفتار/ مقاله درسي كه از بهار بايد آموخت/ استاد شهيد مطهري
بحارالانوار/ ج80 / صفحه 133
روایتی از امیرمؤمنان حضرت علیC به نقل ابن عباس
مفاتیح الجنان/ زیارت صاحب الامر/ صفحه 875
منخب الاثر/ آیت ا... صافی گلپایگانی و عصر زندگی/ محمد حکیمی
صحيفه امام خمینی/ ج 21/ص 106 ـ 29/12/67
ـ صحيفه امام خمینی/ ج 16/ص80
سخنرانی در حرم مطهر رضوی ـ 1/1/77
من لا يحضره الفقيه/ ج3/ ص 300 و بحارالانوار/ ج 56/ ص 120
چشم دل / جواد محدثي / صص 98ـ 99 و 31
صحیفه امام خمینی/ ج 21 / ص 106
بهار میآيد و ميرود و هر يك از فرزندان زمين؛ از گياهان و حيوانات و انسانها از اين فصل حياتبخش سهمي دارند. انسان از آن جهت كه انسان است و عقل و فهم و احساسات و عاطفه دارد، بايد از اين فيض سهمي برد. سهم انسان چيست؟(1)
آيا انسان را لازم نيست كه از بهار درس بياموزد؟ آيا خنده سبز چمن و لبخند شيرين و دلنشين شكوفهها، سرود رودها، قيام درختان و قرائت بادها، نيايش سحرگاهي لالهها و قنوت سرخ شقايق، ركوع نرگس و تشهد كوههايي كه محكم بر زمين نشستهاند، حرفي براي گفتن و پيامی براي آموختن به انسان ندارند؟!
* مدرسه بهار
بهار همچون مدرسهاي است كه مربي آن خالق بيهمتاي طبيعت است و مخلوقات، با همه گستردگي و تنوع، ابزاري براي آموزشاند। و من و تو دانشآموزان اين مدرسه جمال. به راستی بهار را از کدام روزنه باید به نظاره نشست؟ آيا جز از قرآن كه بهار جانهاست؟ و جز از محضر درس معصومان(ع) كه مصداق خاص «السحاب الماطر و الغيث الهاطل؛ امام ابر بارنده و باران پیوسته است.» هستند؟!(2)
بهار اوج اعتدال و نشاط طبيعت است و قرآن و اهل بیت (ع) بهار جانها و دلها... । بایسته است در اين نوروز درسی از بهار برگيريم و جان در چشمه ولایت بشوییم تا سالی متفاوت را تجربه نموده و بهاری در بهار داشته باشیم।
* بهار در قرآن
دهها آيه از قرآن کریم به بهار و بركت و آثار آن اشارههايي بديع و روحبخش دارند. آياتي كه از باران، ابر، آب، گياهان، درختان، ميوهها و ديگر نشانههاي زندگي و حيات سخن ميگويد، به نوعي وصف بهار است. در قرآن يكصد و پانزده بار بلكه بيشتر به اين موضوعات اشاره شده، و همه آنها براي يك هدف بزرگ، يك درس، يك تعليم و آموختن يك حكمت است. بهانهای براي يادآوري يك نكته مهم و محوري:
خدا باوري و معاد باوري
به آيات قرآن كه مينگريم و در آن تأمل ميكنيم(3)، به نكاتی برجسته دست مییابیم:
1ـ آنها كه در عظمت خالق يكتا و قدرت بيكران او ترديد دارند، آنان كه در امكان زندگي پس از مرگ شك دارند، به بهار بنگرند كه چون قيامت است كه سالهاي سال در برابر چشمانمان تكرار ميشود.
2ـ مگر هر سال زمينهاي مرده در برابر چشمان ما زنده نميشوند؟ چه جاي تعجب است كه انسانهاي مرده پس از سالها جان بگيرند و سر از خاك بردارند؟
3ـ قانون حيات و مرگ همه جا يكسان است. اگر محال باشد كه انسانها پس از مرگ به زندگي برگردند، پس چرا اينهمه گياهان كه ميميرند و ميپوسند و خاك ميشوند؛ بار ديگر در حياتی نوين پا به عرصه وجود مينهند؟
4ـ چرا زمينهاي مرده پس از نزول حيات بخش باران تكان ميخورند، با شمیم بهار به حركت و جنبش درميآيند و لباس زيباي حيات به تن ميكنند و با رويش گياهان شور محشر به پاي ميكنند؟(4)
اين آيات قرآني كه نشانههاي هدايتاند ما را به نشانههاي خلقت فرا ميخوانند، تا راه رسيدن را گم نكنيم، و با يقين به توحيد و معاد، حد خود را بالاتر ببريم و خويشتن را به جايگاهي فراتر و والاتر برسانيم و با نگاه الهي به پديدهها بنگريم. راز اين همه سوگندهاي قرآني و هشدارهاي عبرت آموز كتاب هدايت، توجه انسان به همين معاني و مفاهيم بلند است.
* تماشاي بهار در آينه روايات
شميم بهار را در بوستان روايات به خوبي ميتوان احساس كرد. رواياتي كه در اشاره و تفسير آياتی از قرآن كه به نشانههاي آفرينش طبيعت ميپردازد، بهار را معنا ميكند و ادعيه و رواياتي كه به صراحت بهار را كه در زبان عربي«ربيع» ناميده ميشود، يادآوري مينمايد. مانند آنجا كه ماه رمضان را «ربيع القرآن» و قرآن را «ربيع القلوب»، زمستان را «ربيع المؤمن»(5) و امام زمان (عج) «ربيع الانام» مينامد. اين روايات، بهار را از دو منظر به تصوير كشيدهاند:
1ـ بهار طبيعی(ظاهري) كه احیای زندگي موجودات و طبيعت است و در آن علاوه بر ترسيم زيبایيهاي خلقت، درسهاي توحيد و معاد، فراوان به چشم ميآيد.
2ـ بهار حقيقي(باطني) كه احياي دوباره جان انسان است؛ با اشاره به مصاديق حقيقي آن مانند قرآن، و امام زمان(عج) و...
جالب است كه بسياری از روايات، بهار را مانند مدرسه اخلاق و پارسايي ميدانند، مثلاً آنجا كه ميگويند: بهار به همه ما درس حيا و عفاف ميدهد آنگاه كه عرياني طبيعت و درختان را ميپوشاند و آنها را به زيبايي و جمال برگ و بار و سبزي طراوت جلوه ميدهد(6) و آنجا كه همنشيني با خوبان و معاشرت با نيكان را همنشيني با بهار و مجالست با گنهكاران را خزانزدگي معرفی و به استقبال از بهار و پرهيز از پایيز سفارش ميكند.
* آن بهار روزگاران …
در بين همه روايات و ادعيه نوراني، ذكر و نام و ياد بهار مردمان و طراوات روزگاران حضرت امام زمان(عج) را جلوهاي خاص است. به گواهي بسياري از روايات كه در تفسير آيات و نشانههاي بهار آمده است، او ربيع الانام و نضره الایام (بهار مردم و طراوت روزگار) است.(7) زمان ظهور و حكومت او، رستاخيز كوچك و قيامت صغري به پا ميشود و جهان، نمايي از قيامت كبري را به نظاره مينشيند. با او بهشت حيات طيبه و بهار زندگي محقق ميشود و همه چيز رنگ و بوي بهار ميگيرد.
او بر جايي قدم نمينهد، مگر آنكه حال و هواي بهاري را به آنجا عرضه ميكند. در حكومت او از كويرها و خشكيها اثري نيست و همه جاي زمين سرشار از طراوت و سرسبزي است. زمين براي اهل خود، چون عروسي زينت ميبندد و زيبا ميشود و آسمان به بركت او اشك شادي ميبارد و نهرها و چشمهها از درون زمين ميجوشد و زمين گنجهاي پنهان خود را به مردم مينماياند و اثري از خشكي فقر و ظلم و فساد نميماند. بشريت با او بهار عدالت، بهار اخوت، بهار امنيت، بهار بخشش و مغفرت، بهار اجراي احكام الهي، بهار احياء قرآن و سنت و سرانجام بهار عبوديت را تجربه ميكند.(8)
* نوروز منزل اول بهار
با اين نگاه است كه اول فروردين، نوروز میشود. با اين ديد، نوروز جشن معنويت ميشود و هنگامه اطاعت؛ عيد بازگشت به فطرت، زمان رجعت به حقيقت زندگي و حيات و چه جايي بهتر از اينجا… كنار حريم بهاريِ بهار ولايت؟!
در اين روز و لحظه اصلي آن ـ لحظه تحويل سال ـ است كه با دعایي كوتاه و ژرف، بهترين حالتها را ميخواهيم. چنانچه امام راحلمان(ره) فرمود:
«تحول حال الي احسن الحال اين است كه انشاءالله در اين سال نو، ما تغييرات روحي بدهيم؛ يعني واقعاًَ تحول برايمان حاصل بشود.»(9)
عيد واقعي آن است كه انسان رضاي خداوند را به دست بياورد و درون خود را اصلاح كند. شما وقتي عيد داريد كه اخلاق عيدي داشته باشيد.(10)
بهترين تحولها و حالتها را هم براي خود ميخواهيم، هم براي دوستان و هم برای جامعهمان. اين پيام رهبر عزيزمان است:
«امروز را كه مردم، «نوروز» گذاشتهاند؛ يعني روز نو! روز نو يعني چه؟ همه روزهاي خدا مثل هم است، كدام روز ميتواند «نو» باشد؟ شرط دارد، آن روزي كه در آن اتفاق بزرگي افتاده باشد، نوروز است. آن روزي كه شما در آن بتوانيد اتفاق بزرگي را محقق كنيد، نوروز است ... شرطش این است که کاری بکنید و حرکتی انجام دهید، یک حادثهای بیافرینید. آن حادثه در کجاست؟ در درون خود شما؛ اگر حال خود را عوض کردید، اگر توانستید گوهر انسانی خود را درخشانتر کنید، حقیقتاٌ برای شما نوروز است. این تحول مخصوص حال شخصی نیست بلکه درباره کسان خود، ملت خود و در یک دایره وسیعتر درباره بشر و انسانیت است.(11)
و به راستی این تحول بزرگ درباره بشریت و انسانیت جز با آن تحول حقیقی ـ ظهور امام نورـ شدنی نیست. و آیا در این روزها و همه نوروزها ـ که بی او میآید و میرود ـ در خواستی مهمتر از طلوع بهار عبودیت و ظهور امام عدالت داریم؟!!
این است نوروز.....
عید نوروز از جمله عیدهای ایرانیان پیش از اسلام است. اسلام و پیشوایان بزرگ آن نوروز را با سه شرط پذیرفته اند:
عید نوروز باید نماد خداپرستی و خداجویی انسانها و مظهر معنویت باشد.
نوروز باید پیراسته از خرافهها و آیینهای شرکآلود باشد.
نوروز باید تجلی آداب اسلامی و همراه با بروز رفتارهای متعالی دینی مانند: نماز، نیایش، صله رحم، صدقه، زیارت اولیا و شهدا باشد.
این امام صادق(ع) است که نگاه ما را از بینش سطحی به یک نگاه متعالی سوق می دهد، آنجا که به یار دیرینش «معلّی» می فرماید:
ای معلی! روز نوروز، روزی است که خداوند از بندگانش پیمان گرفت که تنها او را بپرستند و شرک نورزند و به انبیا و امامان و حجتهای ایشان ایمان بیاورند.
نوروز، اولین روزی است که خورشید در آن دمید.
نوروز، اولین روزی است که بادهای بارور بر درختان وزید و گلها و شکوفهها آفریده شد.
نوروز، روزي است كه كشتي نوح پس از توفان بر كوه"جودي" نشست.
نوروز، روزي است كه ابراهيم، بتهاي قوم خود را شكست.
نوروز، روزي است كه جبرئيل بر پيامبر2 نازل شد.
نوروز، روزي است كه پیامبر(ص) علی(ع) را بر شانه خود بالا برد تا همچون ابراهیم(ع) بتها را بشكند।
نوروز، روزي است كه پیامبر(ص) ولايت علی(ع) از مردم بيعت گرفت।
نوروز، روزي است كه علی(ع) از بيست و پنج سال خانهنشيني به حكومت رسيد.
نوروز، روزي است كه علی(ع) بر اهل نهروان پيروز شد.
در نوروز، قائم ما و صاحب امر ما ظهور ميكند...
و هيچ نوروزي نيست، مگر اينكه ما در آن منتظر ظهور هستيم.(12)
آري اين است "نوروز" ي كه الگوهاي ما معرفي ميكنند؛ عيد رجعت و بازگشت به ارزشهاي اسلامي است. اميد آنكه با اين نگاه آسماني از نوروز استقبال كنيم.
حرف آخر
بر عمر من و تو افزوده ميشود، ولي در حقيقت، از عمر ما كاسته ميشود. شب و روز، همچون دو موش سياه و سفيد، طناب عمر ما را ميجوند و گذشت روزگار، سرمايه و دادههايش را از ما پس ميگيرد تا ما از روزگار چه گرفتهباشيم و در اين داد و ستد، زيان كردهباشيم يا سود؟
بياييد برگرديم و به خويشتن نگاهي افكنيم، به كارها و رفتارهامان، به اخلاق و عملكردمان، به آموختهها و اندوختههايمان، به حرفها و نيتهايمان، به اهداف و آرزوهايمان، به دوستيها و دشمنيهايمان، به ديدهها و شنيدههايمان. بياييم در آغاز سال نو، كارنامهمان را بار ديگر مرور كنيم.(13)
این صدای نقارهخانه است که به گوش میرسد، این نوای رضا رضا جان است که جان را مینوازد، این دست محبت امام رئوف است که باز در یک نوروز دیگر و یک بهار دیگر بر سر من کشیده میشود، این ترنم زیبای دعای تحویل سال است که جمعیت عاشق را به زمزمه درآورده است. یاد شهیدان بخیر، یاد سفر کردگانی که در غوغای آتش و دود و خمپاره، لحظه تحویل سال، آرام و سبکبار یاد او را زمزمه میکردند و میسرودند:
یا مقلب القلوب و الابصار
یا مدبر اللیل والنهار
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا الی احسن الحال
جای همه شما اینجا خالیست
خدایا! ما را در این سال نو از این حالی که داریم عوض کن! ... تو میدانی، تو میتوانی ما را نجات بدهی!(14)
آمین یا رب العالمین
ده گفتار/ مقاله درسي كه از بهار بايد آموخت/ استاد شهيد مطهري
تحف العقول/ ص 439/ حديث معروف از امام رضاCدرباره امامت
سورههاي مبارکه روم و نحل و حج بيشترين اشارات را درباره بهار دارند اما در آياتي ديگر هم به اين مهم اشاره شده است مانند ( ق/ 9 ـ 11) ـ (اعراف/57) ـ (جاثيه/ 50) ـ (شورا/ 28) ـ (زخرف/ 11) ـ (فرقان/ 48)
ده گفتار/ مقاله درسي كه از بهار بايد آموخت/ استاد شهيد مطهري
بحارالانوار/ ج80 / صفحه 133
روایتی از امیرمؤمنان حضرت علیC به نقل ابن عباس
مفاتیح الجنان/ زیارت صاحب الامر/ صفحه 875
منخب الاثر/ آیت ا... صافی گلپایگانی و عصر زندگی/ محمد حکیمی
صحيفه امام خمینی/ ج 21/ص 106 ـ 29/12/67
ـ صحيفه امام خمینی/ ج 16/ص80
سخنرانی در حرم مطهر رضوی ـ 1/1/77
من لا يحضره الفقيه/ ج3/ ص 300 و بحارالانوار/ ج 56/ ص 120
چشم دل / جواد محدثي / صص 98ـ 99 و 31
صحیفه امام خمینی/ ج 21 / ص 106